|
.:: یا رب المهدی عجل لولیک الفرج ::.
تو را می سرایم ، تو ای آسمان ! تو ای وسعت نور تا بیکران تو از باغ سبز خدا آمدی تو با حجم اعجاز ها آمدی تو ایجاز هفت آسمان در زمین تو نبض تمام جهان در زمین
مولای من ! ای یوسف دور افتاده از کنعان امت اسلام ؛ ای قلب تپنده قرآن ؛ ای نور دیده ؛ ای غریب ؛ ای اسیر جهلِ امت ای بادیه نشین غمهای بی پایان ؛ ای مصداق « اذا ضاقت الارض بما رحبت » ای سلطان عشق ؛ تو را با کدامین نامت صدا بزنم تا دلم آرام گیرد ؟ ای اشکها مجالم دهید تا در یه روز بهاری که دلم تنگه با مولای خودم حرفی بزنم ، مولایی که تنها نامی از او شنیده ام و اینگونه سرگردانش گشته ام ای دل ! نسوز و بگذار تا بسازم با نام یوسف گم گشته ام ،
مولای من ! مگر نه اینکه تو را پدر امت آخر الزمان و ما را ایتام تو نامیده اند ؟! کدام پدر با فرزندان خود چنین می کند ؟ مگر تو سایه خدا بر زمین نیستی ؟! مگر دست رحمت خدا از آستین تو بیرون نیامده بود؟! پس چرا ما را در بیابان سرگردانی ها رها کرده ای ؟ نکند ما را به فراموشی سپردی و به خوبان عالم مشغول گشته ای ؟ یوسف گم گشته ام ! تو هم حرف بزن ، تا کی لب به دندان خواهی گرفت و از سخن گفت اِبا خواهی کرد ؟ تو هم بگو که امت رسول خدا تو را در پیچ و خمهای زندگی گم کرده اند و به دنبال شیاطین انسی به راه افتاده اند تو هم گلایه کن !!! بگو که کسی نبود تا تو را بخواهد بگو که اگر این امت نیز مانند امت یونس نبی به دنبال پیامبر خود گریه و زاری می کردند و سر به بیابان می گذاشتند و به نزول بلا یقین داشتند خدای یونس تو را نیز به آنها باز می گرداند. ای مهربان ! چشمهامان خسته است ، گویی در غبار اوهام فرو رفته ایم دستهای لرزانمان در انتظار دامان ترحم است و این ، گونه های خشکیده مان که در قحطی شبنم می میرد کاسه های گدایی احساسمان را بنگر که به خشکسالی معرفت دچار شده اند .....
سلام بر حضرت آخرین سلام بر مولای دوازدهم سلام بر عصمت چهاردهم
شاعر نیستم که قافیه ها و ردیفها رابچینم تا برای منتظرین شعر بگویم تا خوششان بیاید.
من برای مولا سخن می پراکنم.
برای غریب بین دوستان
برای آشنای بین دشمنان
به خدا دشمنان او را بهتر از ما می شناسند.
حضرت عشق میدانم مرا می شناسی خوب هم می شناسی گرگم در لباس بره.
گرگ هوسم جامه های ایمان را پاره کرده.
اما چکار کنم هر جور که نگاه می کنم تورا دوست دارم نمی دانم چرا فقط می دانم بخاطر پاکی و مظلومیتت.
آقا تو غایب نیستی ما در غیبت به سر می بریم یا بهتر بگویم ما در غفلت به سر می بریم برای ظهور و حضور ما در کنارت دعا کن مولا.
در غیبتی بی پایان
اما خوبیش اینه که هرقدر هم که ما بدیم شما بیشتر خوبی و مهربان. آقا ما در بین دشمنان همیشه کنایه ها را تحمل می کنیم بیاو لطفی کن و دست ما را بگیر. ما را از نامهربانی های نفسمان نجات بده. نفس افسارمان را به هر طرف که می خواهد می کشد ما موجودی بی ارداده شده ایم ولی در ته دل همیشه تو را دوست داریم
بیا و ما را نجات بده.
آقا کم آوردیم از دنیا و نفسمان.
نجاتمان بده مولا. از اینها که بگذریم که شرح حال ماست که شما بهتر برآن واقفید . حالتان چطور است؟ خوبید؟
می دانم از دست من ناراحتید.
آقا تو روخدا
دعایی به حال کویریمان فرما مولا.
تویی که دریایی...
اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ا [ جمعه 87/5/25 ] [ 2:1 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |